همه ائمه با آن خدا را مناجات میکردهاند و این در مورد کمتر دعایی گفته شده است. این مناجات در حقیقت مقدمه ای جهت تنبه و آمادگی انسان برای پذیرش وظائف ماه مبارک رمضان است.
در این مناجات معارف فراوانی نهفته است. بویژه درباره آداب و آیین بندگی کردن، شیوه و شگرد با خداروبروشدن، چگونه از او درخواست کردن، و چگونه زبان به عذر و پوزش گشادن و چگونه امیدواری بدو استوار داشتن. نیز در این مناجات درباره معنی و مفهوم لقای خدا و قرب خدا نشانههای بسیاری وجود دارد.
تاملی بر فرازی از این مناجات خالی از لطف نیست: الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاءنظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک.... «خدایا بریدن کاملى از خلق بسوى خود به من عنایت کن و دیدههاى دلمان را به نور توجهشان به سوى خود روشن گردان تا دیدههاى دل پردههاى نور را پاره کند و به مخزن اصلى بزرگى و عظمت برسد و ارواح ما آویخته به عزت مقدست گردد».
تنها راهى که ما را به غایت وجود انسان مى رساند بندگى است و گزیری جز این نیست.این مقامى است که همه ائمه معصومین(علیهم السلام) در مناجات شعبانیه درخواست کرده اند. اگر مىخواهید به مقامى برسید که آویخته به عزّ قدس او باشید، باید روحیه تعلق و وابستگى را در خودتان تقویت کنید.
البته حقیقت وجود ما جز وابستگى به خدا چیز دیگرى نیست، اما مشکل این جا است که ما این وابستگى را درک نمى کنیم. آنچه مهم است درک این وابستگى و تعلق است؛درکى که باید با علم حضورى حاصل شود. الآن چون چنین درکى نداریم، خودمان را مستقل مىبینیم.
به همه چیز و همه کس امیدواریم و دل بسته ایم که گرهى از کارمان باز کنند. اگر این فهم حاصل شود انسان از همه جا منقطع مى گردد. این جا است که اصلا غیر از خدا کسى را نمى بیند که بخواهد به دامان او چنگ زند و پناه برد.